در این نوشته می خوانید:
بازاریابی در قدیم به شکل های گوناگونی رواج داشته است. می توان گفت بازاریابی های سبک قدیم هم پر هزینه تر بودند و هم اینکه به اندازه روش های امروزی تأثیرگذار نبودند. در گذشته معمولاً تبلیغات و بازاریابی فقط توسط چاپ بنر و عکس نوشته بر روی دیوارها یا اتوبوس های شهری انجام می شد؛ اما امروزه شاهد پیشرفت چشمگیری از بازاریابی هستیم. یکی از این روش های پیشرفته در امر بازاریابی، بازاریابی عصبی یا نورومارکتینگ می باشد. به کمک این نوع بازاریابی نیاز و خواسته مشتری به خوبی تشخیص داده خواهد شد. همان طوری که می دانید اکثر افراد به هنگام پرسش و پاسخ هیچگونه پاسخ دقیقی به بازاریابان نمی دهند. از این رو بازاریابان تصمیم گرفته اند با توجه به واکنش مخاطبان، نیازهای آن ها را شناسایی کنند. به عنوان مثال برخی از مخاطبان به جنس بندی محصولات و رنگ های خاص آن علاقه زیادی نشان می دهند. نام بازاریابی عصبی از نوع عملکردش مشخص شده است؛ بنابراین افراد با شناسایی محرک های عصبی و عملکردی افراد سعی می کنند محصولات خود را تولید کنند. در ادامه با ما همراه باشید تا جزئیات بیشتری از بازاریابی عصبی را در اختیارتان قرار دهیم.
روش کار به کمک بازاریابی عصبی
تولید کنندگان انواع محصولات با کمک گرفتن از این نوع بازاریابی در حقیقت به ایده های خاصی دست پیدا می کنند. از آن جایی که این ایده ها از طریق تفکر و علاقه مندی مخاطبان نشاءت گرفته اند، می توانند در جذب مشتری بسیار تأثیرگذار باشند. به کمک بازاریابی عصبی می توانید بفهمید مغز مشتریان شما چه چیز را چاوش می کند. با بهره گیری از این نوع بازاریابی متوجه خواهید شد، مخاطبان شما به چه نوع محصولی علاقه دارند، به منظور دریافت محصول چه مبلغی را حاضرند پرداخت کنند.
عملکرد بازاریابی عصبی یا نورومارکتینگ چگونه است؟
همان طوری که گفتیم با استفاده از بازاریابی عملکردی می توان ذهن مخاطب را خواند و به علاقه مندی های وی دست پیدا کرد؛ اما چگونه و به چه روشی انجام این اصل امکان پذیر است؟ آیا تا به حال چیزی از تصویربرداری مغزی شنیده اید؟ جالب است بدانید به کمک تصویربرداری مغز، رد جریان خون در زمان پاسخ دادن به سؤالات پیگیری می شود. همین امر سبب می شود پژوهشگران به نقطه اوج لذت در مغز فرد به راحتی دسترسی پیدا کنند. این نوع تصویر برداری در علم پزشکی به FMRI شهرت دارد. به کمک نتایج به دست آمده بازاریابان متوجه خواهند شد که مخاطبان به چه چیزی علاقه دارند و در برابر چه محصولاتی تحریک خواهند شد. در واقع به کمک این نوع بازاریابی تمام گزینه های دخیل در احساسات افراد مورد بررسی قرار خواهد گرفت. این گزینه ها می توانند شامل رنگ، بو، صدا، طریقه بسته بندی، عکس چاپ شده بر روی بسته بندی و حتی طرز چیدن آن محصول شود. علاوه بر فرآیند FMRI فرآیند دیگری به نام EEG وجود دارد که بازاریابان از آن نیز به عنوان انجام بازاریابی عصبی استفاده می کنند. EEG روشی کاملاً به صرفه تر از روش قبلی می باشد. در این روش مخاطب باید کلاهی مملو از الکترود را بر روی سر خود قرار دهد. با این کار الکترودها قادر خواهند بود موج های الکتریکی مغز را شناسایی کنند و آن ها را اندازه بگیرند. به کمک این الکترودها می توان احساسات درونی افراد را از طریق مغز وی به خوبی شناسایی کنیم.
از بازاریابی عصبی در چه مواردی استفاده می کنند؟
همان طوری که گفتیم بازاریابی عصبی به می تواند احساسات درونی انسان را به خوبی بشناسد و پیگیری کند. از این رو می توان از این نوع بازاریابی در موارد بسیاری استفاده کرد. در ادامه کاربردهای بی نظیر این نوع بازاریابی را برایتان شرح خواهیم داد.
بازاریابی عصبی در نحوه تبلیغات
در وحله ابتدایی بازاریابان به کمک بازاریابی عصبی سعی می کنند بفهمند چه نوع تبلیغاتی انجام دهند تا مخاطب به سمت آن جذب شود. در واقع اکثر شرکت هایی که از این نوع بازاریابی بهره می گیرند سعی می کنند به هنگام رونمایی از محصول جدیدشان و حتی برای نظرسنجی در نحوه تبلیغاتشان از این نوع بازاریابی استفاده می کنند.
تأثیر بازاریابی عصبی بر چیدمان و عدل بندی محصول
این موضوع که یک محصول با چه نوع شکل و شمایل و بسته بندی در اختیار مشتری قرار بگیرد بسیار اهمیت دارد. برخی از افراد به دلیل جعبه و نوع بسته بندی خاص محصولات به طرف آن محصول جذب می شوند و آن را خریداری می کنند. از این رو بازاریابی عصبی توانسته است به تولید کنندگان در نحوه پیچیدن و بسته بندی محصول کمک کند. علاوه بر این در این راستا از طریق بازاریابی عصبی می توان به ایده های جالب و جذابی دست پیدا کرد.
بازاریابی نورومارکتینگ و تأثیرات آن بر قیمت کالا
تقریباً تمام تولیدکنندگان می دانند که ایجاد تغییر در قیمت می تواند در فروش کالا و محصولات آن ها تأثیرگذار باشد؛ اما این موضوع که قیمت کالا چگونه و به چه صورتی تغییر کند بسیار اهمیت دارد. از این رو سعی می شود از بازاریابی عصبی استفاده کنند تا ایده آل ترین قیمت را شناسایی کنند.
آیا بازاریابی نورومارکتینگ در چیدن محصولات درون فروشگاه اثرگذار است؟
پاسخ این سؤال شاید کمی عجیب باشد اما واقعاً پاسخ مثبت است. فروشنده ها با الهام گرفتن از ایده های چیدمانی قادر به جذب مشتری خواهند بود. در واقع زمانی که مشتری وارد فروشگاه می شود اولین چیزی که نظرش را جلب می کند طریقه چیدمان محصولات می باشد. چه بسا به دلیل طریقه چیدمان ایده آل از خود تمایل نشان دهد و یکی از محصولات چیده شده را خریداری کند. علاوه بر این طریقه مطلع کردن مشتری از قیمت ها و آفرها نیز می تواند بر خرید محصول توسط مخاطب تأثیر بگذارد.
روش های انجام بازاریابی نورومارکتینگ را بیان کنید
بازاریابان حرفه ای به خوبی می دانند که بازاریابی عصبی به چندین شیوه مختلف انجام می شود. هر یک از این روش ها مزیت های مخصوص به خود را دارند؛ اما از نظر بازاریاب ها شیوه ای مورد قبول است که با کم ترین هزینه بتواند بیشترین تأثیرگذاری را داشته باشد. در ادامه چندین روش از روش های بازاریابی عصبی را برایتان شرح خواهیم داد.
بازاریابی عصبی و عملکرد امواج مغزی
در ابتدای مقاله ذکر شد که با رهگیری جریان خون در مغز افراد می توان از علاقه مندی های آن ها مطلع شد. در این روش از فنون FMRI و EEG استفاده می کنند. در واقع در این روش نقطه اوج نیاز و نقطه مرکزی مغز به منظور تمایل به خرید را پیدا می کنند. اکثر بسته بندی ها و تبلیغات محصولات به کمک روش تصویر برداری مغز مخاطب انجام می گیرد.
برقراری حس چشمی در بازاریابی عصبی
همه ما می دانیم که چشم هر انسان هیچ وقت قادر به بیان دروغ نمی باشد. اگر رد مردمک چشم مخاطبان خود را بگیرید متوجه خواهید شد که چه چیزهایی آن ها جذب می کند و چه چیزهایی آن ها را به خرید محصول ترغیب می کند. با کمک گرفتن از این روش می توانید خود را جای مشتری بگذارید و از دید وی به محصولات نگاه کنید. اگر بخواهیم موضوع را بیشتر از این برایتان باز کنیم باید بگوییم که سعی کنید در طی چند روز به طریقی حرکت مستقیم مشتریانی که وارد فروشگاه شما می شوند را در نظر بگیرید. در این صورت متوجه خواهید شد که نظر اکثر مخاطبان شما به کدام قفسه جلب می شود؟ با این ترفند می توانید قفسه های بیشتر یا محصولات بیشتری را در آن قسمت بچینید.
متریال چهره در بازاریابی عصبی
در بازاریابی عصبی نیازی نیست حتما از ابزارآلات خاصی استفاده کنید تا به ذهن مشتری نفوذ کنید. علاوه بر حس چشمی و برقراری ارتباط با آن ها، حالت چهره و لبخند افراد نیز قادر خواهد بود حس درونی آن ها را افشا کند. هیجان، اخم، لذت و دیگر احساسات درونی به خوبی در چهره و لبخند افراد نمایان می شود. پس بازاریابان بدین وسیله نیز قادر خواهند بود از احساس درونی مشتریان خود مطلع شوند.